محل تبلیغات شما

forever together



سلام دوستان!یکی از زیباترین لحظه های زندگی من میدونید چیه؟؟!!
.
.
.
اینه:
لوکیشن:سر کلاس_معلم تازه وارد شده!
من:سپیده؟
سپیده سرش تو کتابه!
-سپیدهه؟؟
+همچنان در کتاب!
-عشقم؟؟
+کتاب!!!
-اشپیده؟سپید؟سپیدهههه؟؟
+
-(باعصبانیت)ن.ف.ه.م؟؟
+سپیده با لطافت:جانم عزیزم؟؟؟
من:
مهدیه:
سپیده:
سکوتمن و مهدیه:
سپیده:   ازصدای ارومتون سوءاستفاده نکنیدددد


مهدیه میون خنده هاش:چه خوب خودشو میشناسه هاا!!


درود دوستان!
بعد از چند دهه و اندی بنده آمد با دست پر!
یک مطلب بسی جالب در چنته دارم که همی روی خواهم کرد!
 بفرمایید تا آخر بخونین که خیلی جالبه!

۱۰ شغل شاد و غم‌انگیز دنیا

طبق گزارش یک تحقیق اجتماعی عمومی که توسط سازمان ملی تحقیقات در دانشگاه شیکاگو صورت گرفته است، ۱۰ شغل شاد جهان معرفی شده‌اند. این تحقیق ضمن معرفی این مشاغل، به ویژگی که از این شغل‌ها یک حرفه شاد ساخته اشاره می‌کند.

  1. ون: افرادی که کمتر به دنیا وابسته اند از سایر افراد شاد تر هستند.
  2. آتش نشان‌ها : ظاهرا تعامل اجتماعی و کمک به نوع بشر این شغل را یکی از شادترین شغل‌ها کرده است.
  3. فیزیوتراپ ها : تعامل اجتماعی و کمک به مردم این کار را تبدیل به یکی از شادترین مشاغل کرده است.
  4. نویسندگان: برای بسیاری از نویسندگان حقوق دریافتی به طرز خنده‌داری کم است و یا اصلا چیزی بابت نوشتن دریافت نمی‌کنند. اما ظاهرا نوشتن در مغز این گروه تاثیری می‌گذارد، که منجر به شادی می‌شود.
  5. معلمان آموزش و پرورش استثنائی: اگر به پول فکر نمی‌کنید، تدریس به کودکان استثنائی شغلی است که می‌تواند شما را شاد کند. معلمان مدارس آموزش کودکان استثنایی، در لیست شادترین شاغلین هستند.
  6. معلمان : معلمی جدا از حقوق و شرایط کاری شان، از این جهت که با کودکان و نوجوان ها در ارتباط هستند، شغلی شادی محسوب میشود.
  7. هنرمندان: گزارش شده است که نقاشان و مجسمه‌سازان از شغل‌شان بسیار راضی هستند. این درحالی است که درآمد این شغل‌ها معمولا برای امرار معاش کافی نیست.
  8. روان‌شناسان: ممکن است روانشناسان بتوانند مشکل دیگران را حل کنند و ممکن هم هست که نتوانند این کار را انجام دهند، اما در هر صورت آموزش دیده‌اند تا مشکلات خودشان را حل کنند.
  9. نمایندگان فروش خدمات مالی: گزارش شده است که ۶۵ درصد نمایندگان فروش سرویس‌های مالی آمریکا از شغل خود راضی هستند. شاید دلیل‌ش این باشد که اکثر آنها برای میانگین ۴۰ ساعت کاری در هفته و در یک محیط آسوده در سال بیش از ۹۰ هزار دلار دریافت می‌کنند.
  10. مهندسین اجرایی: کار کردن با بولدوزرها، لودرها، گریدرها، دکل‌ها، پمپ‌های بزرگ و … باید کار جالبی باشد. برای مهندسین اجرایی بیش از متقاضیان متخصص، کار وجود دارد و گزارش شده این مهندسین شادتر هستند.

غمگین اما پر درآمد

جالب است که این فهرست را با فهرست ۱۰ شغل نفرت انگیز، که حقوق بسیار بیشتر و جایگاه اجتماعی بهتری هم دارند، مقایسه کنیم. آنچه در این فهرست قابل توجه است این است که همه این افراد نسبتا والا مقام در بروکراسی سلسله مراتبی اداری زندانی شده‌اند.

  1. مدیر فناوری اطلاعات
  2. مدیر فروش و بازاریابی
  3. مدیر تولید
  4. توسعه‌دهنده وب ارشد
  5. متخصص فنی
  6. کاردان الکترونیک
  7. منشی دفتر وکالت
  8. تحلیلگر پشتیبانی فنی
  9. مسئول کنترل ماشین‌های کامپیوتری
  10. مدیر بازاریابی

معنای زندگی

چرا با اینکه این شغل‌ها حقوق بیشتر و جایگاه اجتماعی بالاتری را ارائه می‌کنند، شادی زیادی ایجاد نمی کنند؟ تاد می” یکی از نویسندگان رومه نیویورک تایمز” نوشته است: یک زندگی با معنا باید از طرقی به شما احساس ارزشمند بودن بدهد . کسی که زندگی می‌کند باید به زندگی متعهد باشد. زندگی بنا شده بر ارزش‌های انسانی ارزشمند تلقی می‌شود. کسی که در چنین فعالیت‌هایی شرکت نکند این حس را پیدا نمی‌کند».

این همان تفاوتی است که بین شغل‌های شاد و دوست‌داشتنی و شغل‌های نفرت انگیز وجود دارد. یک دسته از کارها احساس ارزشمند بودن را در افراد ایجاد می کنند، در حالی‌که در دسته دیگر افراد نمی‌توانند خود و کاری که انجام می‌دهند را با ارزش بیابند. مشاغلی که ذاتا نشاط آور نیستند، تنها در شرکت‌هایی این نقش نفرت انگیز را نداشتند که مدیران‌شان احساس ارزشمند بودن را به کارمندان‌شان داده‌اند.

منبع: ranginangi.com 


وقتی داشتم درباره ی هالووین میخوندم ششصد تا روایت مختلفوجود داشت!ادیان نیوز یه چیزی نوشته بود، بانک خبر نگاران جوان یه چیزی و . وکلا به نتیجه رسیدم ما همچنان به پدر و مادر احترام میذاریم تا اینا با خودشون بهتوافق برسن!

ولی یکی از جالب ترین روایاتی که درباره ی هالووین نوشتهخوندم این بود.مخصوصا تیکه ی آخرش:

 

هالووین یا روز "همه مقدسین" یکی از جشن های مذهبی وبا قدمت دو هزار ساله غربی است که قرن هاست برگزاری آن در میان مردم کشورهای غربیبه ویژه آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و کانادا رواج دارد، هر چند با گذشت زمان آداب ورسوم آن دستخوش دگرگونی های بسیار زیادی شده است.

به گزارش بانکی دات آی آر، کدو تنبل، شناخته شده ترین نمادهالووین به شمار می آید که تو خالیست و با درآوردن چشم ها و دهان ترسناک و روشنکردن شمع درون آن به آن جلوه ای ترسناک داده می شود.

بنیانگذاران این جشن یعنی قوم سلتی که سالها پیش از میلاد مسیحدر ایرلند و شمال فرانسه زندگی می کردند و معتقد بودند اول نوامبر هر سال، آغازسال نو میلادیست،  با برگزاری این مراسم در شب 31 اکتبر (نهم آبان) اعتقاد خود به جهان آخرت را نشان می دادند.

 

آنها این جشن را نمادی برای یادآوری از ارواح درگذشتگان خودقرار داده بودند و در آن همگی دور هم جمع می شدند، آتش روشن می کردند، قربانی میکردند و غذای خود را با دیگران تقسیم می کردند. آنها دور یک سفره می نشستند وباورشان این بود که چون در این جمع در گذشتگان هم حضور دارند، هر کس سخاوت بیشتریدر عرضه غذای خود به دیگران به خرج دهد، مرود شفاعت درگذشتان نزد خداوند قرار میگیرد و تا پایان آن سال از هربلایی مصون می ماند.

این روزها اما هالووین با رنگ و بو و شکل و شمایل کاملامتفاوتی برگزار می شود. پوشیدن لباس ها و پوشش های ترسناک و عجیب و غریب تنها بخشیاز مراسمی است که تقریبا هیچ شباهتی به دوران گذشته ندارد.

پوشیدن لباس هایی از پوست سر حیوانات، پیشگویی کشیشان، خوردنسیب به عنوان سمبل پومانا که همان خدای میوه و درخت بود و بردن باقی مانده های آتشو حاکستر به خانه ها با نیت دور کردن ساکنان آنها از سرمای زمان و بدی ها درگذشته، اکنون جای خود را به شیاطین و ارواح خبیثه ای داده است که به ویژه آمریکاییها از آن استقبال کرده اند.

حمله رومی ها، ورود مسیحیان کریستیان و اختلاط عقاید آنها بابومیان منطقه باعث ایجاد تحولاتی شگرف در این مراسم شد. با این تغییر و تحولات هالووین دیگر تنها مختص ارواحپاک و مقدس نبود و شیاطین و ارواح خبیثه را نیز شانس حضور  در این جشن را داشتند. از این رو برخی از مردم در جشن هالووین لباس‌های عجیب وترسناک می‌پوشیدند تا در برابر ارواح گناهکار ایستادگی کنند و به شکلی نمادین آنهارا ترسانده و از میان خود برانند.

امارفته رفته حضور ارواح خبیثه و شیاطین در این جشن کاملا عادی شد و حتی کار درکشوری مثل آمریکا تا آنجاپیش رفت که برخی لباس های ترسناک می پوشیدند و جلوی راه مردم را می گرفتند یادیگران را به انحای مختلف مورد اذیت و آزار قرار می دادند.
امروزه، هر سال لباس های تازه ای براین و مردان، دختران، پسران و کودکان شرکت کننده در این مراسم عرضه می شود کهترسناک بودن و عجیب و غریبی ویژگی مشترک همه آنهاست.


.



ساعت سه ونیم  صبح ومن همچنـــــان در انتظار دانلود یه فیلم!!!!! -_-

شمارو نمیدونم ولی من تصمیم گرفتم با رویا بندوبساتمو جمعکنم پاشیم مهاجرت کنیم کشور شریف کره جنوبی!فقـــــــــــــــــــط وفقـــــــــــــــــــــــــط برای سرعت اینترنتش!!!

ای خــــــــــــــــدا! آخه جان من این چه وضع سرعته؟؟؟؟بابا لاکپشت که دیگه در حضور سرعت اینترنت ما باید بره موز بخوره!

من دیگه دیوونه شدم.چشام در شرف بسته شدنن!! وای خدا 50 مگدیگه مونده و این به معنی نیم ساعت بیداری و رنج و مشقت و گیر و ویرای افراد محترمخونست!!

بترکی مخابرات!!! نابود شی همراه اول!!!


خواب پلیز!!



سلام بر دوستان گل گلی خودم!!!

خوبین شما؟ خانواده ها خوبن؟ چه میکنین با بوی خوشایند وعطر آگین ماه مهر؟ خوش میگذره؟ خب این شما و این یک بخش دیگر از تراوشات ذهنیبنده!

                                                                 ***

-وااااو! چی شده رویا خانوم دست به جیب شدن؟ خبریه کلک؟

رویا: چه خبری باید باشه؟ حالا من یبار دست به جیب شدم تامعده این دوستامو از گشنگی در بیارم اشکالی داره؟

مهدیه: نکنه این دفعه دابل اس کامل برگشتن؟؟؟ هنوز مزه اونشیرینیایی که برای برگشت یونی ساب دادی زیر زبونمه!!

رویا: ایــــــــی بابااااااا! دیگه از این کارا نمیکنمبابا! اصن لیاقت این ساندویچا رو ندارین، بدین برم پسشون بدم!

-اووو حالا چرا جوش میزنی خواهرم! یه صلوات بفرست بشین بخوردیه!

رویا هم کنار ما روی نیمکت پارک پخش شد و شروع به خوردنکرد. بعد از خوردن، راه افتادیم سمت خونه. مث همیشه مهدیه کلی کرم ریزی کرد و بعضیوقتا این کرم ریزیا خطرات جانی بدنبال دارن!! مخصوصا اگه وسط خیابون انجام بشن!

ولی با دیدن در خونه و کسی که جلوی در ایستاده بود به ایننتیجه رسیدم که کرم ریزی های جانی مهدیه از شکنجه های شخصی که جلوی دره شیرین تره!و اون شخص، کسی نبود جز خواهر کوچکتر من، سمیه!!!

قیافه های مهدیه، رویا و من به ترتیب:

مهدیه :O-O

رویا: O-O

من :-_-

رویا: سپیده یهویی دلم برات سوخت!

مهدیه: خدا صبرت بده خواهرم!

سمیه تا مارو دید از جلوی در دوان دوان اومد سر کوچه.با یکلبخند که تمام دندوناشو میریخت بیرون گفت:

سمیه: سلـــــــــام آجییییییییی!! خوبی؟ دلم انقد برات تنگشدههه بووود! سلام مهدیه سلام رویا!

خودشو پرت کرد توی بغل من ولی تنها چیزی که از دهن من بیروناومد این بود: سلام.

مهدیه: به به سلام سمیه جون! چی شده تنها اومدی اینجا؟ راهگم کردین؟

من در گوش رویا گفتم: خدا کنه راه گم کرده باشه! من اینهیولا رو میشناسم.

سمیه گفت: قصد مزاحمت ندارما! ولی اومدم یه هفته ایمهمونتون بشم! اخه وضعیت خونمون برای درس خوندن یکم نامناسبه  به خاطر این گفتم اینجا بهترین جاست! و همینطورمیتونم خواهر جونمو هم ببینم.حالا چرا جلوی در وایستادیم؟بیاین بریم تو دیگه!

و در عین ناباوری بدون این که منتظر ما بشه راه افتاد سمتخونه!

-خواهر جونت بره زیر خاک! ای خدا الان چه نوع خاکی و با چهحجمی به سرم بگیرم؟؟

مهدیه: گلم دیگه خاک جواب نمیده سنگ کوارتز بزن تو سرت!

رویا: اوووووووووووو حالا انگار چی شده؟ یه دختر کوچولوئهدیگه! باته. یعنی یه هفته نمیتونی تحملش کنی؟

مهدیه: لایک رویا! منم میرم طرف رویا! امتحان فیزیک کهنمیخوای بدی! الانم میریم تو و توی یه هفته مثل سه تا میزبان خوب و یه خواهر عالیمواظب خواهرتیم تا درساشو بخونه!

-میزبانی از یه دیو پولاد زره برام راحت تره!! اخه شما هاچقد ساده این؟ فک کردین این اومده اینجا درس بخونه؟ من قصد خبیثانه این فوضولومیدونم!


آخرین جستجو ها

conbuiwife Dayna's site Christine's notes مطالب اینترنتی صدای آب حرفهای مگو ... Programming AutoCAD & GIS patpoireme1988 berentganers فروشگاه اینترنتی